سخنرانی استاد رائفی پور در مشهد مقدس با عنوان ویژگی های یک رییس جمهور در کلام امیر المومنین ( علیه السلام )
خواهشا این پست را بخوانید و بازنشر کنید
درجاده انقلاب روی تابلو نوشته جاده لغزنده است، دشمنان مشغول کارند، با احتیاط برانید،با دنده لج حرکت نکنید،سبقت ممنوع، دیر رسیدن به پست و مقام بهتر ازهرگز نرسیدن به امام وشهداست،حداکثرسرعت بیشتر ازسرعت ولایت فقیه نباشد، اگرپشتیبان ولایت نیستید، لااقل کمربند دشمن را نبندید، با وضو وارد شوید، این جاده مطهر به خون شهداست * سلامتی رهبر انقلاب صلوات
رهبرانقلاب: مجلس قطعاً همانطور که امام رحمهالله فرمودند در رأس امور است؛ اما این به این معنی نیست که یک نمایندهی محترم تصور کند خودش در رأس امور است.
در این روزها بازار نامه نگاری به نائب امام زمان یا بهتر بگوییم نامه های سرگشاده نوشتن به امام خامنه ای خیلی داغ شده است.پس از احراز نشدن صلاحیت تعدادی از شخصیت های مهم و مشهور نظام،علی رغم موضع نگرفتن خود این بزرگان،اطرافیان این شخصیت ها در جنگ تبلیغاتی سنگینی که علیه شورای محترم نگهبان به راه انداخته اند،شروع به نوشتن نامه به رهبری معظم کرده اند تا به گمان خود ایشان را در تنگنا قرار داده تا مجبور شوند با حکم حکومتی برخی کاندیداها را تایید صلاحیت نمایند تا به گفته آنها انتخابات کاملا آزاد!!!! برگزار گردد.موضعی که اگر خوشبینانه آن را عالمانه(بخوانید خائنانه) در راستای موضع سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ندانیم،بسیار جاهلانه بوده است.وقتی سخنگوی مستکبرترین کشور دنیا که قانون انتخابات آن کشور مربوط به 170 سال پیش بوده است،ایران اسلامی را،حکومت مردمسلاری دینی را متهم به آزاد نبودن انتخابات به دلیل عدم حضور دو تن از کسانی که ثبت نام کرده اند ولی صلاحیتشان احراز نشده است،می نماید،هرگونه حرکت خطایی،بازی در زمین دشمن است.
فرزند شهید مطهری،فرزند گرامی حضرت امام خمینی،حضرت امام جمعه،فأین تذهبون؟به کجا می روید؟با این همه تاکیدی که مقام معظم رهبری مبنی بر حضور مبارک شورای نگهبان در قانون اساسی در این چند وقته کرده اند،این نامه نگاری ها به غیر از این که آب در آسیاب دشمن ریختن است آیا دردی از نظام اسلامی و مردم خوب و فهیم ایران اسلامی دوا می کند؟
پس به خود بیایید و دست از امر و نهی کردن نسبت به ولی خود بردارید که در غیر اینصورت عاقبتتان فقط سرگردانی و تیه است.برای شما دعا می کنیم و از خدای متعال خواستاریم در راه حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی و پاسداشت خون شهیدانی که همیشه،فقط وفقط دم از حمایت و پیروی از ولی فقیه را می زدند،ثابت قدم بمانیم.
والعاقبه للمتقین
ادامه مطلب ...
انگار نه انگار که همین چند روز پیش حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار سفرای کشورهای اسلامی و مسئولان نظام فرمودند:
مرجع تقلید عالم تشیع حضرت آیة ا... مکارم شیرازی نیز اظهار داشت: آنان که درخط ولایت هستند بیش از هر زمان دیگری متوجه باشند هرگونه اختلاف در شرایط فعلی خیانت به نظام و انقلاب است.
اما ظاهرا روسای قوه مجریه و مقننه یک گوششان در است و گوش دیگر دروازه.انگار فراموش کرده اند امام فرمود مخالفت با ولایت فقیه،مخالفت با امام زمان است.اتفاقات روز یکشنبه مجلس که به حق می توان آنرا یکشنبه سیاه مجلس نامید،خوراک تبلیغاتی بسیار مناسبی برای دشمن قسم خورده جمهوری اسلامی آماده کرد.فقط کافی است کمی اخبار رادیو های ضد انقلاب،شبکه های تلویزیونی از جمله bbc و voa را پیگیری کنی تا بفهمی خصومت و اختلاف آقایان مسئول چه شادی را به اردوگاه دشمن روانه ساخته است.آیا اینگونه می خواهیم زمینه ساز دولت ظهور باشیم؟وقتی اینطور به مخالفت علنی با ولی فقیه زمان،نائب امام عصر(عج) پرداخته می شود،با آن امام مهربان غائب از نظر چگونه برخورد خواهد شد؟وقتی روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب در بین مطالبشان مخالفت با امام زمان،تظاهرات بر علیه خدا و استیضاح امام حسین را مطرح می کردند تعجبمان برانگیخته می شد.خدا را خدا را،نکند آنهایی که ادعای اصولگرایی را فریاد می زنند و اینگونه با ولی فقیه مخالفت می کنند،همان راهی را در پیش بگیرند که اصلاح طلبان در پیش گرفتند و در آغوش شیطان بزرگ آرام گرفتند.
آگاه باشید.آگاه باشید .آگاه باشید...
سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.
در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود:
" فراق نزدیک شده و بازگشت به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى گذارم و مى روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود."
در حجه الوداع در هنگام رمى جمرات فرمود: "مناسک خود را از من فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید."
روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن ابیطالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس ازدرود و سپاس پروردگار، فرمود: "به من خبر داده اند شما از مرگ پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد."
روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: " کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام."
در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:
"اى
مردم! آتش فتنه
ها شعله
ور
گردیده و فتنه
ها همچون پارههاى امواج
تاریک شب روى آورده است. من
در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم
و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من
درباره
ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید
چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای
لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که
آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را
در میان شما به جای نهادم
( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده
خواهید شد و درباره آنان کوتاهی
نکنید که به هلاکت می رسید."
آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: " ای رسول خدا ، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم. "
پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد . آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.
فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید." ام سلمه، همسر پیامبر گفت: " علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست." هنگامی که علی (ع) آمد ، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:
"علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم."
سرانجام پیامبر (ص)
هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
در اینجا وصیت نامه امام مجتبی علیه السلام را که خطاب به برادر خود امام حسین علیه السلام است را می آوریم تا با گوش دل آخرین توصیه های امام خود را شنوا و سپس عامل باشیم.
و این هم وصیتی است که از امالی شیخ(ره) نقل شده که به برادرش امام حسین(ع) فرمود:
" هذا ما اوصی به الحسن بن علی الی اخیه الحسین بن علی: اوصی انه یشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، و انه یعبده حق عبادته، لا شریک له فی الملک، ولا ولی له من الذل، و انه خلق کل شیء فقدره تقدیرا، و انه اولی من عبد، و احق من حمد، من اطاعه رشد، و من عصاه غوی، و من تاب الیه اهتدی.
فانی اوصیک یا حسین بمن خلفت من اهلی و ولدی و اهل بیتک ان تصفح عن مسیئهم، و تقبل من محسنهم، و تکون لهم خلفا و والدا، و ان تدفننی مع رسول الله صلی الله علیه و آله فانی احق به و ببیته، فان ابوا علیک فانشدک الله بالقرابة التی قرب الله عزوجل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلی الله علیه و آله ان تهریق فی محجمة من دم، حتی نلقی رسول الله صلی الله علیه و آله فنختصم الیه و نخبره بما کان من الناس الینا بعده" ثم قبض (ع) .(1)
" این است آنچه وصیت می کند بدان حسن بن علی به برادرش حسین بن علی: وصیت می کند که گواهی دهد معبودی جز خدای یکتا نیست که شریک ندارد، او پرستش می کند او را بدان جهت که شایسته پرستش است، شریکی در سلطنت ندارد و سرپرستی از خواری برای او نیست، و براستی که هر چیزی را او آفریده و بخوبی و به طور کامل اندازه گیری آن را مقدر فرموده، و شایسته ترین معبود، و سزاوارترین کسی است که او را ستایش کنند، هر که فرمانبرداری او کند راه رشد را یافته، و هر کس که نافرمانیش کند به گمراهی و سرگشتگی افتاده و هر کس به سوی او بازگردد راهنمایی گشته است.
من تو را سفارش می کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری، و از نیکوکارشان بپذیری، و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی، و دیگر آنکه مرا کنار رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته تر از دیگران هستم...
و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت می دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص) را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم، و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم..."
این را فرمود و از دنیا رفت، درود خدا بر او باد.
و در روایت شیخ مفید(ره) اینگونه آمده که پس از جریان مسموم شدن خود فرمود:
" فاذا قضیت فغمضنی و غسلنی و کفنی و احملنی علی سریری الی قبر جدی رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردنی الی قبر جدتی فاطمة بنت اسد رضی الله عنها فادفنی هناک، و ستعلم یا ابن ام ان القوم یظنون انکم تریدون دفنی عند رسول الله(ص) فیجلبون فی ذلک، و یمنعونکم منه، و بالله اقسم علیک ان تهریق فی امری محجمة دم". " چون من از دنیا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و کفن نما، و مرا در تابوت و به سوی قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا دیداری با او تازه کنم، سپس به سوی قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضی الله عنها ببر و در آنجا دفنم کن، و زود است بدانی ای برادر که مردم گمان کنند شما می خواهید مرا کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپارید، پس در این باره گرد آیند و از شما جلوگیری کنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شیشه حجامتی خون ریخته شود."
سخنی با ریاست محترم قوه قضائیه
آزادی مهدی هاشمی، خاطر زخم خوردگان از فتنه را مکدر کرده است
قاسم روانبخش
حضرت آیت ا... آملی لاریجانی!
خبر تلخ و نگران کننده آزادی مهدی هاشمی موجب شگفتی تودههای مردم دلسوخته و زخم خوردگان ماجرای فتنه 88 گردید. از آنجایی که آزادی چنین فردی با آن اتهامات، قاعدتاً بدون نظر حضرتعالی نمیتواند انجام گرفته باشد، بر آن شدیم تا درباره سوابق وی در چارچوب گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس که در صحن علنی قرائت شد، با جنابعالی سخنی داشته باشیم، شاید در ادامه روند این پرونده تاثیر داشته باشد.
همه میدانند که آقای مهدی هاشمی با قرار وثیقه 10میلیارد تومانی آزاد شده است و تا زمان ارسال پروندهاش به دادگاه و محکومیت احتمالی، آزاد خواهد بود. پرسش این است که چرا چنین شخصی با این سابقه و با این پرونده سنگین باید آزاد شود؟ آیا جای تأمل ندارد که چرا چنین فردی پس از 3 سال خروج از کشور بعد از فتنه 88 اکنون در شرایطی که در آستانه انتخابات یازدهم قرار گرفتهایم به کشور بازگشته است؟! با توجه به اینکه در فتنه 88 تعدادی از دستگیر شدگان اقدامات خود را به نحوی به وی منتسب میکردند، آیا امکان شکل گیری فتنه دیگر در شرایط آزادی او احتمال ندارد؟ مهدی هاشمی عنصری نیست که به تازگی تخلف کرده و به جرمی متهم شده باشد که تشکیل پرونده و ارسال آن به دادگاه نیازمند زمانی باشد که وی تا رسیدن آن، با قید وثیقه آزاد گردد. این شخص از متهمان فتنه 88 است و از آن ماجرا تاکنون بیش از 3 سال گذشته است، علاوه بر اینکه 3 ماه از دستگیری و بازداشت وی میگذرد. آیا زمان سه سال و اندی برای تشکیل یک پرونده و تهیه کیفرخواست، آن هم پروندهای به این حساسیت و مهمی کافی نیست؟
ریاست محترم قوه قضاییه!
گزارش کمیسیون اصل 90 که در تاریخ دی ماه 90 از تریبون مجلس هشتم قرائت شد حاوی نکات بسیار مهم و تکان دهندهای است که توجه به آن مردم را نگران میکند. در بخشی از این گزارش به تدوین مانیفست براندازی در حزب مشارکت در جهت براندازی نظام اشاره شده و آمده است: «پس از انتخابات 22خرداد، سندی محرمانه با عنوان "سند تأملات راهبردی" در منزل یکی از اعضای حزب مشارکت کشف شد که تمامی صفحات آن ممهور به مهر حزب مشارکت بود. سند تأملات راهبردی نظام، سندی رسمیو دربرگیرنده نگاه حزب منحله مشارکت به نظام جمهوری اسلامیو برنامههای آینده آن بهعنوان یک حزب سیاسی است. محتوای این سند نشان دهنده بیاعتقادی عمیق حزب مشارکت به مبانی نظام و برنامهریزی تفصیلی آن جهت ضربه زدن به ساختار نظام است، بهگونهای که میتوان فتنه 88 را نسخه اجرایی آن دانست. سند تأملات راهبردی، ساختار حقیقی و حقوقی قدرت در نظام را به مثابه نظام سلطانی و دیکتاتوری ارزیابی و تأکید میکند که باید به این ساختار ضربه زد و آن را شکست؛ همچنین تأکید میکند که بهوجود آمدن هرگونه تهدید برای کلیت نظام جمهوری اسلامی برای حزب مشارکت و مجموعه اصلاحطلبان فرصتی است که باید از آن برای چانهزنی با نظام و گرفتن امتیازهای بیشتر استفاده کنند.»
بیتردید نقش مهدی هاشمی در آن فتنه بزرگ بر کسی پوشیده نیست. از این رو در ادامه این گزارش با نام بردن از وی چنین آمده است: «جالبتر از همه اظهارنظر مربوط به مهدیهاشمی است که در 20 خرداد 1388 به زنگنه میگوید: همه چیز را برای صیانت از آرا آماده کرده و یک اتاق جنگ درست کردهام. مقصود مهدیهاشمی در اینجا پروژهای است که میتوان آن را پروژه ارتباط پیامکی خواند. چند روز پیش از انتخابات، پروژهای مبنیبر ارتباط پیامکی لحظه به لحظه با نمایندگان موسوی حاضر در پای صندوقهای رأی، که توسط مهدیهاشمیطراحی و نرمافزاری هم برای آن نوشته شده بود، کشف شد. این پروژه جهت رصد مستمر و دائمیحوزههای اخذ رأی و ابطال آرای صندوقهایی که رای موسوی در آن پایین بود، پیشبینی شده بود که در شب 21 خرداد مورد ضربه اطلاعاتی قرار گرفت و خنثی شد.»
آیت ا... لاریجانی!
حتماً میدانید که مهمترین سوژه برای فتنه، اتهام تقلب به نظام بود بهطوری که تاجزاده در اینباره میگوید ازتقلب بهعنوان رمز حمله استفاده میشد. درباره نقش آقای مهدی هاشمی در اجرای این پروژه، در گزارش اصل 90 آمده است: «یافتههای اطلاعاتی مفصلی وجود دارد که نشان میدهد مجموعه نظرسنجیهای ارائه شده به موسوی از جانب مهدی هاشمی جعلی و با هدف آماده کردن ذهن وی برای طرح بحث تقلب بوده است.»
جناب آقای لاریجانی!
افزون بر همه آنها اسناد و مدارک منتشر شده نشان میدهد که ریشه این فتنه در آن سوی مرزها قرار داشته است و افرادی بهعنوان نقش جاسوس یا سر پل دشمن در داخل نقش آفرینی میکردهاند. در این گزارش آمده است:«بررسی دقیق و تطبیقی مجموعه سخنان و عملکرد سران معترض به انتخابات ریاست جمهوری سال1388، نشان میدهد الگوی رفتاری آنها از تئوریهای نظریهپردازان حکومتها در غرب برداشت شده بود که از آن به انقلابهای رنگی یا مخملی یاد میشود. بنابر اسناد و اعترافات متهمین جریانات پس از انتخابات، در اغلب موارد از 198 دستورالعمل جین شارپ برای مبارزات خشونت پرهیز و نافرمانی مدنی الگو برداری شده است.»
جالبتر اینکه برخی عناصر سازمان مجاهدین و حزب مشارکت بر استفاده از سلاح برای مقابله با نظام تأکید میورزیدهاند. بهعنوان نمونه درباره اظهارات تاجزاده در همان گزارش آمده است:آقای تاجزاده ضمن برشماری مدلهای در دست گرفتن قدرت درکشور میگوید: راه چهارم هم سلاح آمریکاست و انقلاب مخملی که من موافق راه چهارم هستم، تئوری جین شارپ و براندازی نرم خارجی و اینها هم در همین راه چهارم است. محمدرضا خاتمی میگوید: در عین اینکه پشتوانه داخلی را حساب میکنیم پشتوانه خارجی را هم حساب کنیم. تاجزاده میگوید: این همان مدل چهارم است، مدلی که در برخی از کشورها بهصورت مخملی اتفاق افتاد و دو تا کار میکنند: یعنی اینکه شما در جامعه چطوری NGO بزنید و دوم اینکه آمریکا چه کمکهایی برای گسترش روند دموکراسی[!] خواهد کرد.
نقش آقای مهدی هاشمی در اینباره در میان متهمان فتنه 88 کم نظیر است؛ زیرا وی در آن فتنه که کپیبرداری از انقلابهای مخملین جین شارپ و سوروس در داخل ایران بود، نقش سر پل خارج با فتنهگران را بازی میکرده است. بهعنوان شاهد در سند اصل 90 آمده است: «آخرین عامل، پیامهایی بود که غربیها مستقیما از داخل ایران دریافت کردند و این پیامها منجر به شکلگیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده، نشان میدهد مهدی هاشمی نقشی عمده در ارسال این پیامها به بیرون داشته و از جمله پیامهای مستقیم وی برای امریکا در اواخر سال 1387 موجب شد امریکا پروژه مذاکرات هستهای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را بر پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات 1388 متمرکز نماید. آنچه بهعنوان عوامل خارجی زمینهساز فتنه 88 مد نظر است، صرفاً یک فاکتور تاثیرگذار بر سهلشدن زمینه بروز فتنه 88 نیست. بلکه میتوان به جد گفت طرف غربی در برنامهریزی، سازماندهی و هدایت ناآرامیهای اجتماعی به سمت و سوی مورد نظر خود نقش اصلی را برعهده داشته است. فلذا مدیریت فتنه 88 بر عهده طرف غربی بوده است.»
ریاست محترم قوه قضاییه!
در کجای دنیا چنین متهمی را که حجم سنگینی از اسناد و مدارک مربوط به وی در نزد کمیسیون اصل 90 مجلس و دستگاه قضایی موجود است با مبلغ 10 میلیارد تومان آزاد میکنند که دردستگاه قضایی ما بهراحتی صورت میگیرد؟ آیا این آزادی موجب تجری دیگر فتنهگران احتمالی در فتنه بعدی نمیشود؟
حضرت آیتا... آملی لاریجانی!
خاطر مردم زخم خورده از فتنه 88 از این اقدام بهشدت آزرده شده است. امیدواریم با فراهم کردن امکان محاکمه فوری وی و صدور حکم مناسب، اینگونه کدورتها و نگرانیها را از دل ملت ایران بزدایید تا خدای ناکرده اعتماد مردم به دستگاه قضایی مخدوش نشود.
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره او فرمودند: مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّهِ. یعنی زبیر همواره مردى از ما اهل بیت بود تا آنکه پسر نافرخندهاش عبد الله به جوانى رسید.
خسر الدنیا و الآخرة!
چه بسیار افرادی در طول تاریخ که به راه هدایت و نجات راه یافتند اما به علت عدم حفظ شرایط و عدم غیرت و تولی و تبرّی حقیقی به آن، مصداق «خَسِرَ الدِنیا وَ الآخِرَةِ» شدند. قرآن کریم دراین مورد می فرماید: ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِه(احزاب/4) یعنی حب دوچیز متضاد و متقابل همزمان در دل انسان قرار نمی گیرد و به هر میزان که که حب یکی وارد شود حب دیگری خارج می گردد.
حب عمر و ابابکر و عثمان و عائشه و دیگر دشمنان اهلبیت حتی اگر اولاد انسان هم باشد، انسان را از سبیل سلام و راه هدایت جدا میکند. بنابر فرمایش مولی الموحّدین سبب اغوا و به هلاکت افتادن زبیر حبّ فرزندش عبد الله که معاند و مخالف مکتب اهل بیت علیهم السلام بود،بوده است. وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبیناً(نساء/119)
به این سه عکس نگاه کنید عکس سمت چپ، از الجزیره، عکس سمت راست از فاکس نیوز منتشر شده و عکسی که در وسط قرار گرفته، عکس اصلی است.
این مثال خوبی است که چطور یک تصویر یکسان را میتوان به سه شیوه مختلف دید. رسانه ها در تحت تاثیر قرار دادن چگونگی دیدن ما استاد هستند.
قبل از اینکه آنچه در اخبار میبینید را باور کنید از تفکر انتقادی خود استفاده کنید.
به من خبر رسیده که یکى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانى که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردن بند و گوشواره هاى آنها را از تنشان بیرون آورده است... در حالى که هیچ وسیله اى براى دفاع جز گریه و التماس کردن نداشته اند،
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ..." نجران" بخش با صفایی با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود.
پیامبراسلام(ص) در سال های اول رسالت خود، با سران کشورهای جهان مکاتبه کرد و بدین وسیله آنها را به دین مبین اسلام دعوت نمود. در این بین نامه ای نیز به اسقف نجران نوشت و طی آن مسیحیان نجران را به آئین اسلام دعوت نمود.
السلام علی من الاجابه تحت قبته
سلام بر کسی که دعا تحت قبه او مستجاب است.
و کاروان عشق در راه است،و رقیه روزها دست بر روی صورت شش ماهه می گیرد تا مبادا آفتاب صورت همچون ماه پاره اش رابسوزاند و شبها برایش لالایی می خواند.آری با حضور سقای کاروان،دیگر این کاروان شبها نیازی به مهتاب ندارد و با پاسبانی حیدر کربلا،علی اکبر، کسی جرأت نگاه کردن به خیام حرم را ندارد.و تنها 7روز تا رسیدن به سرزمین عشق مانده است.